حالت های ممکن برای شبانگاه خُنکِ کم ستاره ام چی میتونه باشه؟!

بشینی تو بالکن و فرتافرت سیگار دود کنی و تاثیر یه اپسیلونیت تو آلوده کردن هوا رو به رخ خودت بکشی و هرازگاهی یه قلوپ از چایی ات که داغی قلوپ اولش با سردی قلوپ آخرش پارادوکس جذابی میسازد رو هورت بکشی یا نه دفترچه یادداشت زواردررفته نارنجی رنگت که سررسید یکی از سالهای دهه هشتاد است رو باز کنی و عُقده تمام ننوشتن های چند وقته ات رو روی برگ های سفیدش خالی کنی و آروم قهوه شیرینت رو سر بکشی یا نه بخزی زیر لحاف و آروم عکسهای داخل گالری گوشی ات رو مرور کنی و دماغت رو بکشی بالا، گاه به صدایی که تولید میشه بخندی و گاه همان صدا عصبیت کنه، فقط یادت باشه عکسها رو با لبخند مرور کنی دماغ بالا کشیدنت دلیلی جز سرماخوردگی نداره.

تکرارهای خُنثی زندگی کارشون حتی راکد نگه داشتنمون هم نیست، اونها ویرانگرهای بیصدا و خاموش ان، میشه اینبار از کلمات دیگری استفاده کرد، میشه اینبار جای دیگری قرار گذاشت، میشه اینبار از خیابون دیگری رفت، میشه اینبار جور دیگری نگاه کرد، میشه اینبار جور دیگری لبخند زد. به همین سادگی.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کمپ کاراوان گردشگری نصب سایبان شمیم یادها remapdoctor Kedrick کتابخانه عمومی قدس اطلاعات عمومي خود در مورد انواع بيماري ها را بالا ببريم nasimsite چراغ نفتی